زمستانه ها

روزهای یک خزر طوفانی

زمستانه ها

روزهای یک خزر طوفانی

کارت زدن در ۸:۱۱!

۷:۱۵صبح با این که دو ساعت بیشتر نخوابیده بود من رو تا دم مترو رسوند!!!

بس شد شهید پرده شبها شهابها

آن پرده ها دریده خبر می دهد سحر

Eastern Promises نصفه،وسط اش صدای خروپف استاد بلند شده بود.

چاق نوشته ها!

اینجانب یک عدد شکم پر از چربی و گوشت اضافی پیدا کرده ام بعد از سفر شمال. از هر نوع کمکی استقبال می شود.

ترس

صبح که داشتم می اومدم یه جوونه پشت پرایدی که تو کوچه مون پارک بود نشسته بود کبریت کشید سیگارش رو روشن کرد و من توی اون یکی دستش یه سرنگ دیدم.