زمستانه ها

روزهای یک خزر طوفانی

زمستانه ها

روزهای یک خزر طوفانی

زنده ام. بی حوصله و به اف رفته!

اى ماه شقه شقه صبور باش!

چه‏ها که ندیده‏ئى

چه‏ها که نخواهى شنید

ما التیام زخم‏هاى تو را بر سینه مجروحت باز مى‏شناسیم

ماه لکه لکه!

مثل حبابى بر دریا بدرخش و

با آسمان خالى خود شادمان باش،

جشنواره آب است زندگى

چراغانى رودها که به دریاها مى‏رسند

زخم خورده بادها، زورق‏ها، صخره‏ها

سقفى دارد روشنى

کرانه تاریکى ناپدید است.

شمس لنگرودی

 من دلم داستان و شعر و پایده روی می خواد

چه شروع خوشگلی بود امروز صبح و حالا به کثافت پر از استرس این دخمه ختم می شود.